http://www.mizannews.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=1093:1388-06-15-17-45-49&catid=1:2009-05-17-13-49-24&Itemid=66
جبهه مشارکت ایران اسلامی با صدور بیانیه ای اظهارات نابخردانه و مجرمانه فرمانده سپاه در اهانت به بزرگان اصلاح طلب را محکوم کرده و ضمن نقد چندباره دخالت نظامیان در سیاست آورده است: "تجربه بشری نشان می دهد که تداوم یک حکومت جز از طریق اقناع عمومی، قانون مندی، انصاف، مروت و حاکمیت عدالت امکان پذیر نخواهد بود."
جبهه مشارکت در این بیانیه خواستار برخورد قضایی با این اظهارات سردار جعفری شده است.
متن کامل این بیانیه در پی می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم
بیانیه جبهه مشارکت ایران اسلامی در خصوص سخنان اخیر فرمانده کل سپاه پاسداران
آقای سردار جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران، اخیرا سخنانی را درباره وقایع تلخ اخیر در کشور بر زبان رانده اند که تامل دوباره در آن هم برای خود ایشان و هم برای مخاطبان ایشان لازم می نماید. جبهه مشارکت ایران اسلامی نیز بنا بر رسالت خود و از آن جا که این سخنان را واجد اهمیت بالایی در شناخت زمینه های اعمال راهبردهای امنیتی - نظامی ناصواب در برابر تحولات سیاسی و اجتماعی می داند که آن نیز حاصل دخالت نظامیان و نظامی گری در سیاست است که بارها مورد انذار حضرت امام (ره) قرار گرفته بود، آن را به بوته نقد می کشاند.
قبل از هر چیز ورود سراسیمه و بی پرده ایشان در این موضوع شاید تائید اخباری باشد که بر نقش سپاه در حوادث اخیر منتشر شده است و می تواند موید ادعای اصلاح طلبان مبنی بر وقوع کودتای مخملی در انتخابات دهم ریاست جمهوری از سوی محافلی خاص باشد.
نکته دیگر، نحوه دسترسی ایشان به این اطلاعات است که به نظر می رسد حاصل بازجویی های خرد کننده و غیر قانونی باشد. حتی اگر بازجویان سپاه این اطلاعات را اخذ کرده اند مجاز به ارائه آن به فرمانده کل سپاه نبوده اند و فقط بایستی این اطلاعات در اختیار دادگاه قرار گیرد تا نسبت به صحت و سقم آنها نظر دهد و این اولین تخلف از قانون توسط بازجویان و فرمانده آنها می باشد که اگر قوه قضائیه مدعی رعایت قانون باشد و به خصوص با تغییرات در راس این قوه و تاکید و ابرام مسئولین جدید بر رعایت قانون و بخصوص آئین دادرسی و نحوه بازداشت، بازجویی و نگهداری زندانیان، رسیدگی به این تخلفات آشکار سنگ محک خوبی نیز برای ارزیابی ادعای مسئولین محترم قوه قضائیه خواهد بود.
نکته سوم، نقض فاحش قانون به خاطر افشای این اطلاعات است که حتی اگر صحیح هم باشد، هیچ کس حداقل تا زمان رسیدگی قضایی به این ادعاها مجاز به انتشار آن نیست. هر چند کمتر کسی است که صحت این افترائات را باور کند و همه می دانند که بعضی به اصطلاح اعترافات در چه شرایطی به دست آمده است اما به فرض صحت این گفته ها، فرمانده سپاه باید مشخص کند طبق چه قانونی و بر اساس چه منطقی خود را مجاز به اعلان علنی این اتهامات بی اساس کرده است.
در این مورد هم وظیفه قوه قضائیه است تا به اتهام دوم کوینده این سخنان رسیدگی کند و اگر تا بحال همه منتقدان حکومت را به اتهام تشویش اذهان عمومی و تطائر آن محاکمه و محکوم می کرد برای یک بار هم که شده است، یکی از خودیها را به پای میز محاکمه بکشاند تا عیار ادعای استقلال قوه قضائیه بر همگان روشن شود.
اما فارغ از این نکات حقوقی، جبهه مشارکت ایران اسلامی معتقد است که غور در محتوای اقدام فرمانده کل سپاه نکاتی را روشن می کند:
الف: کودتاچیان به زعم خود توانسته بودند با فشار بر محبوسین آنها را وادار به اظهارات کذب علیه افرادی چون آقای مهندس موسوی کنند و به گمان خود با تخریب شخصیت ایشان از طریق شوهای تلویزیونی نظر مردم را از ایشان برگردانند. اما به هردلیل جای دیگر بزرگان اصلاحات در این نمایش ها خالی بود. اینک که در تخریب مهندس موسوی ناکام مانده اند گمان کرده اند اگر خودشان مستقیما علیه سایر سران اصلاح طلب وارد میدان تبلیغات شوند و از زبان اسیران بی گناه چند دروغ و یاوه منتشر کنند نقشه آنها کامل می شود. اما تردیدی نیست که این سناریو نیز همچون سایر سناریو های گذشته حاصلی جز شکست مفتضحانه برای سناریو نویسان نخواهد داشت.
ب: با توجه به ادعا های فرمانده سپاه، همه هدف کسانی که مورد حمله ایشان قرار گرفته اند، رهبری و ولایت فقیه بوده است.
هر کس با بزرگانی که بی انصافانه مورد هجوم واقع شده اند کمترین آشنایی داشته باشد هرگز این وصله ناچسب را قبول نخواهد کرد. شاید بیش از همه خود مقام رهبری بدانند که همه فعالیتها و اقدامات این عزیزان و بخصوص جناب آقای خاتمی چیزی جز حفظ میراث بزرگ امام یعنی نظام جمهوری اسلامی، قانون اساسی و ولایت فقیه به معنی واقعی کلمه نبوده است و اگر بر انحرافات ایراد گرفته اند و قانون شکنی ها و تخلفات را برنتافته اند به خاطر این بوده است که احساس می کردند این رفتارهای نابهنجار بیش از همه به آرمانهای امام ضربه می زند و چهره ولایت فقیه و رهبری را مخدوش می کند. در حقیقت همه تلاش کسانی چون خاتمی، موسوی، کروبی، خوئینی ها و .... جز این نبوده است که حساب کسانی را که به نام اصولگرایی و ولایتمداری تیشه به ریشه اسلام و انقلاب و قانون اساسی و ولایت فقیه می زنند از حساب رهبری و نظام جدا کنند. در عوض این مدعیان دروغین بوده اند که همواره سعی کرده اند خود را پشت سر رهبری مخفی کنند و همه اقدامات ناصواب و ضد انقلابی خود را در پوششی از اصولگرایی و ولایت بپوشانند تا براحتی منتقدان خود را به اتهام ضد ولایت فقیه و ضدیت با رهبری از میدان به در کنند. تلاش اخیر کودتاچیان در حمله به یاران امام بخصوص پس از فاش شدن جنایاتی چون کهریزک، تجاوز به زندانیان و گورهای مجهول الهویه را باید در این راستا ارزیابی کرد.
آنها امیدوارند با تغییر فضای سیاسی و روانی جامعه، از تعقیب محتمل خود به خاطر تقلب در انتخابات و جنایاتی که بعد از آن مرتکب شده اند بگریزند.
ج: خیزش عظیم و عمیق مردمی که کمترین نتیجه آن نامشروعیت دولت کودتا بوده است همچنان در راه اصلاح حکومت به پیش می رود و خواب را از چشم کودتاگران ربوده است. آنها به گمان اینکه رهبری افرادی خاص این خیزش را ایجاد کرده و به پیش می برد بهترین دفاع از خود را حمله به افرادی می دانند که دارای محبوبیت حسادت برانگیز در بین مردم هستند. آنها با این حمله ناجوانمردانه و طرح اتهامات دروغ از یک سو می کوشند با ایجاد فضای رعب و خفقان این بزرگان را خانه نشین کنند و از حمایت از حقوق مردم و دفاع از جمهوری اسلامی واقعی بازدارند و از سوی دیگر عموم مردم را که به آینده جنبش سبز سخت امیدوار هستند مرعوب و مایوس کنند و بخصوص در آستانه شبهای قدر بازگشایی دانشگاه ها و مدارس و روز قدس کودتاچیان بخوبی می دانند که موج عظیم نارضایتی ها دامن آنها را خواهد گرفت. به همین جهت با این اقدامات مذبوحانه می کوشند تا از پیش برای رهایی از این مناسبتها چاره اندیشی کنند.
د: اگر آنچه فرمانده کل سپاه گفته است واقعا در باور او نشسته باشد بیان آنها بهترین دلیل بی تدبیری و موقعیت ناشناسی اوست. اظهار این مطالب در چنین شرایطی در حقیقت نشستن بر شاخ و بریدن بن است.
وی باید بداند اگر کسانی چون خاتمی، موسوی، کروبی، جبهه مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و دیگر گروههای اصلاح طلب و میلیونها انسانی که خواهان تغییر هستند در اثر سوء عملکرد دوستان او در حاکمیت به این نتیجه رسیده اند که خدای ناکرده مشکل اصلی در جای دیگری است و باید فکری برای آن کرد آیا این اعتراف فرمانده سپاه، خود مهر تائیدی بر این باور عمومی نمی زند؟ اصلاح طلبان همواره خود را مدافع کلیت نظام و از جمله جایگاه ولایت فقیه و رهبری دانسته اند اما البته هیچگاه چون گوسفندانی سر به زیر، چشم و گوش خود را بر روی حقایق نبسته اند و شجاعت انتقاد را داشته اند. اما اگر حتی بپذیریم فرمانده مزبور خواسته است به گمان خود نفاق اصلاح طلبان را آشکار کند، آیا بزرگترین قدم را در تخریب جایگاه رهبری برنداشته است؟
این فرمانده نظامی و دوستانش چه بخواهند و چه نخواهند امروز محبوبیت خاتمی و موسوی و کروبی مثال زدنی و شاید دست نیافتنی باشد. نقل قول از آنها به این صورت قبل از آنکه در ذهن مردم تخم تردید نسبت به صداقت، سلامت و خیر خواهی این آقایان بنشاند، شک و تردید را نسبت به حقانیت آنچه فرمانده سپاه می خواهد از آن دفاع کند بر می انگیزد. در این صورت اقدام ایشان مصداق همان دوستی معروف قصه هاست که دیگر نظام را از وجود دشمنان بی نیاز می کند.
به نظر ما بیشترین جفا در حق رهبری نظام این است که به جای آنکه نخبگان و فرهیختگان شبهات را بر طرف کنند، برای اثبات حقانیت نظام، نظامیان و ژنرالها و عوامل آنها از طریق تهدید و زندان بخواهند وارد میدان شوند.
ه: و سخن آخر اینکه ممکن است این اظهارات مقدمه برنامه های دیگر کودتاگران در برخورد فیزیکی با رهبران اصلاحات باشد. ممکن است آقایان بتوانند برای مدتی از طریق زور و ارعاب برجای بمانند اما تجربه بشری نشان می دهد که تداوم یک حکومت جز از طریق اقناع عمومی، قانون مندی، انصاف، مروت و حاکمیت عدالت امکان پذیر نخواهد بود.
جبهه مشارکت ایران اسلامی