http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=62398
به دنبال اظهارات سردار جعفری که ضمن آن نامی از ابوالفضل فاتح نیز برده شده بود وی طی نامه ای به سخنان فرمانده کل سپاه پاسخ داد.
متن کامل پاسخ ابوالفضل فاتح به شرح زیر است:
در ایرنا و رجانیوز از قول فرمانده ی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی آمده است که «محمد علی ابطحی در اعترافاتش گفته است که خاتمی، فاتح و مهدی هاشمی می گفتند برنده شدن در این انتخابات خیلی با انتخاب های دیگر فرق دارد، در این وسط جریان اصول گرا و رهبر دیگر نمی توانند سرشان را بلند کنند و این به معنای یکسره کردن کار است.»
چنین سخن و اتهامی نه تنها کذب محض و افترایی گزاف که جفایی نابخشودنی است. بر آقای ابطحی حرجی نیست. اما فرمانده ی محترم سپاه آقای جعفری چرا؟ بهتانی تا این اندازه زشت و بی پایه در کدام دادگاه منصف به اثبات رسیده است که که اینک مستند ادعای خطیر و موهوم اخیر شده است؟ چنین اشتباهی از افراد معمولی نیز پذیرفته نیست چه رسد به مقامی در این حد و اندازه. وا حسرتا اگر مبنای همه ی ادعاها و تحلیل ها چنین بی اساس و سست باشد و وا مصیبتا اگر چنین تحلیل هایی مبنای عمل نیز قرار گرفته باشد که متاسفانه در موارد بسیاری چنین شده است. جای تامل دارد که چرا فرمانده ی محترم با همه ی دسترسی ها به سیستم امنیتی و اطلاعاتی به جای ارائه ی مدارک متقن و مستند برای اثبات چنین ادعای خطرناکی به سخنان منسوب به دوران بازجویی فردی آن هم در شرایط خاص استناد می کنند.
در حیرتم که چقدر ناصواب بهتان می زنند. عرض می کنم که در طول ماه های حضور در ایران و منتهی به انتخابات هرگز ملاقات یا مجالستی با آقای ابطحی نداشته ام به ویژه آن که ایشان در ستاد حجت الاسلام والمسلمین کروبی فعالیت داشته و موافقتی هم با آقای مهندس موسوی نداشته اند. یکی دو بار هم که صحبت تلفنی به میان افتاد، جز مطالب جزیی مطلبی گفته نشد. همینطور نه با ایشان و نه با هیچکس دیگری در این مقولات و نظایر آن سخن و هم صحبتی نداشته ام و به مخیله ام نیز چنین داستان هایی خطور نکرده است. در این حال به عنوان ذره ای کوچک از ملت شریف ایران و علاقمند به نظام و انقلاب به آنچه در طول انتخابات ریاست جمهوری انجام داده ام افتخار می کنم و به تهمت زنندگان عرض می کنم که اگر نمی خواهند به حقیقت برگردند و بنا دارند بر این نمط برانند، باید تهمت های دیگری وضع کنند چرا که این تهمت ها بسیار ناچسب تر، رسواکننده تر و ظالمانه تر از انتساب رنگ سبز و ستاد به بیگانه است .
ما همواره اندیشه های حضرت امام را به عنوان یک کل واحد دیده، به آن اعتقاد داشته و عشق ورزیده ایم . آنها که مرا می شناسند می دانند که حفظ حرمت و اعتقاد به ولایت فقیه و رهبری معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای از اصول ، ارزش ها و سنت هایی بوده است که همواره در خفا و علن به آن اهتمام و التزام داشته ام. ایمان به مبانی حضرت امام دلیل بنیادین و ارادت و عواطف شخصی نسبت به معظم له دلیلی مضاعف بوده و هست. همینطور طبیعی است که خاستگاه خود را چپ خط امام دانسته، استقلال فکر و عمل خود را داشته و در صحنه ای چون انتخابات به حمایت از شخصیتی خط امامی چون مهندس موسوی برخیزم. شیرینی زندگی کوتاه سیاسی خود و راه درست را نیز در این می دانم، اگرچه از این بابت از سوی افراطیون طرد شده، تهمت ها شنیده و زخم ها خورده ام.
از ابتدای حضور در انجمن اسلامی دانشگاه تهران و سپس ایسنا و در همین دوران انتخابات اخیر همه ی تلاشم متوقف بر پیشگیری از واگرایی ها و تقویت همگرایی ها، حمایت از گفت و گوی ملی و دفاع توامان از جمهوریت و اسلامیت بوده است. همیشه اعتقاد داشته ام که وقتی باب های گفت و گو بسته می شود باب های خشونت باز می شود. صد افسوس که عده ای نان خود را در تنور واگرایی ها و خشونت می پزند و از رهگذر همین واگرایی هاست که برای خود مقام و منصبی دست و پا کرده اند. آنها به هر قیمتی ولو آبروی نظام در صدد جا انداختن تحلیل های نادرست و واگرایانه ی خود هستند و به ماموران خود فرصت می دهند تا دور از چشمشان فتنه ها و ظلمها روا دارند و مدعی اند که هدف شان هم دفاع از کیان نظام و انقلاب و رهبری بوده و هست .
به رغم تهمت زنندگان، معتقدین اصیل به انقلاب و نظام را در یاران صادق انقلاب و همین مجموعه ی خط امام می دانم نه آنها که در برابر اندیشه های آن امام یگانه ایستاده و شهره ی شهر به میراث خواری اند. به خوبی به یاد دارم که آخرین باری که خدمت حجت الاسلام والمسلمین خاتمی رسیدم، نگرانیشان اساس نظام بود و غمگنانه می گفتند که این جریانات متعدی و متحجر روزی شخص رهبری را هم نشانه خواهند رفت. آخرین روزها آقای مهندس موسوی به من می گفت "در زمان نخست وزیری اصرار داشتم که حتما برخی افراد که شهره به علاقه مندی به آیت الله خامنه ای بودند در تیم همکارانم حضور داشته باشند. یکی از دلایل که شما را نیز در این منصب و حلقه ی اول خود قرار داده ام همین علاقه و اعتقاد شما به نظام و شخص آیت الله خامنه ای است". شاید کمتر کسی بغض و اشک مهندس میر حسین را دیده باشد، اما به یاد دارم که به هنگام خداحافظی حضوری بغض گلویش را فشرد و با چشمانی پر از اشک گفت "فلانی من هرگز نگران خودم و موقعیتم نیستم. تنها نگرانی من نظام جمهوری اسلامی است که از این رفتارها آسیب می خورد. من تمام تلاش خود را کرده ام که سطح مجادله به رهبری کشیده نشود، اما افسوس که آنها عامدانه چنین می کنند". آری این عقیده ی ما ، مکتب ما و سنت ماست. حال نامش را هر چه می خواهید بگذارید.
به یاد دارم که در طول بازجویی، بازجویان چگونه تلاش می کردند که به جای حقیقت، برای تحلیل های غلط شواهد و قراین بیابند و بزرگان را متهم به خیانت و براندازی کنند. بلافاصله در مصاحبه ای عرض کردم که این بازجویی ها کارخانه ی ضد انقلاب پروری و خود کانونی برای توطئه است نه کشف آن. انشاء الله خداوند روزی روشن خواهد ساخت که چه کسانی با چه ترفندها و دروغ ها و توطئه هایی حیثیت نظام و سرمایه هایش را نشانه رفتند و چه کارنامه ی سیاهی از رفتار ناصواب خود را به نام نظام ثبت نمودند.
به یاد می آورم و قسم می خورم که هرگز برای شب ها و روزهای پس از انتخابات برنامه ای نداشتیم . و از آنچه رسانه های رقیب از آشوب و درگیری پس از انتخابات می گفتند حیران بودیم.
به یاد می آورم آنچنان به رسانه ها و شخصیت های خارجی حساس بودیم و آنچنان بر آنان سخت گرفتیم که متهم به کارشکنی در برنامه های مهندس موسوی شدیم. نه ایشان و نه هیچیک از اعضای اصلی ستادشان با هیچ مقام خارجی ملاقاتی برگزار نکرد. در تمام مدت انتخابات جز یک مورد آن هم از سوی فردی خارج از ستاد اصلی حتی یک مصاحبه به رسانه های فارسی زبان داده نشد. هیچیک از اعضای اصلی ستاد آقای مهندس موسوی با رسانه های خارجی جز چند استثنا مصاحبه ای نداشتند و عدد مصاحبه های خارجی آقای مهندس موسوی به انگشتان دو دست نرسید. در این حال ستاد رقیب در ارتباط پیوسته با رسانه های خارجی بود، حتی به صدای آمریکا مصاحبه می داد. در سفرها ، رسانه های خارجی را به همراه می برد و در روز های آخر تایمزانگلستان و س ان ان آمریکا همراه و یار و غارشان بود. نمی دانم اگر ما هم شهروند بعضی از کشورها بودیم و به جای ستاد آقای مهندس موسوی به ستاد رقیب می رفتیم آیا باز هم متهم به چنین اتهاماتی می شدیم ؟
ایمان دارم که هیچ ستادی به اندازه ی ستاد مهندس موسوی متکی به مردم و با دست خالی به میدان نیامد، کمترین هزینه و بهترین استقبال را داشت. دستش از بیت المال کوتاه بود و از دروغ ارتزاق نکرد، اما بیشترین دروغ به آن نسبت داده شد.
ایمان دارم یکی از ریشه های اصلی تهاجمات ناجوانمردانه ، جنگ قدرت و یکی از اهداف آن مایوس کردن فرزندان امام از نظام و حتی خالی کردن اطراف رهبری معظم از حامیان صادق و مستقل با هدف شوم یکسره کردن کار نظام از سوی متحجرین است. بنابراین به طراحان آن مظنونم و امید دارم که ایشان با تیزبینی مانع از این روند ناصواب شوند.
فرمانده محترم جناب آقای سردار جعفری نگران ما نباشید. دوستان اشتباه گرفته اند. نگرانی، رفتارهای ناصواب نظیر کوی و کهریزک و ... است که خواسته و ناخواسته کیان کشور را هدف گرفته و اتفاقا بیشترین زیان را متوجه مردم، نظام و رهبری ساخته و معلوم نیست که باید شکایت آن را به کدام محکمه برد. نگرانی آن است، بعضی کسانی که باید حافظ جان و مال و ناموس و آبروی مردم باشند خود را مالک آن می دانند و خود متعدی آن شده اند. نگرانی همین دروغ هاست. این اتهام ها برای چون منی استخوان سوز و جگرسوز است. گلایه مندم، اما در همه حال به رغم این همه ناروایی ها عرض می کنم حاشا و کلا فرزندانی که در دامان کرامت و آقایی امام (ره) و رهبری معظم انقلاب پرورش یافته اند از ایمان خود دست بردارند و آنچه نباید بگویند، بگویند. به قول حافظ "آشنایان ره عشق گرم خون بخورند ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم".