۱۴ تیر ۱۳۸۸

خانواده سحرخیز:نگران هستیم

http://www.roozonline.com/persian/news/newsitem/article/2009/july/06//-112abd16a1.html
عیسی سحرخیز، روزنامه نگار سرشناس و منتقد دولت روز جمعه در شمال کشور بازداشت شد. تاکنون هیچ اطلاعی از اینکه سحرخیز توسط چه ارگانی بازداشت و به کجا منتقل شده است در دست نیست.
یکی از نزدیکان سحرخیز در گفتگو با روز در این مورد اظهار داشت: دیروز به صورت تلفنی از بازداشت آقای سحرخیزمطلع شدیم چون ایشان در مسافرت به سر می بردند و هنوز اطلاعی نداریم که چه کسی و چگونه ایشان را بازداشت کرده است.
وی با بیان اینکه آقای نوروزی، وکیل آقای سحرخیز نیز در بازداشت به سر می برد افزود:هفته گذشته و در حالیکه آقای سحرخیز در مسافرت بودند مامورانی از طرف دادستانی به منزل ما آمدند و بعد از تفتیش منزل، کامپیوتر و نوشته ها و وسایل شخصی آقای سحرخیز را با خود بردند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا حکمی برای تفتیش خانه ارائه دادند؟ گفت: فقط یک حکم کلی به ما نشان دادند که نوشته بود حکم برای تفتیش منازل اغتشاش گران است و ما اعتراض کردیم که این حکم کلی است و چه ربطی به آقای سحرخیز دارد اما توجهی نکردند.
او همچنین با بیان اینکه آقای سحرخیز در هیچ تظاهراتی شرکت نکرده بود افزود: نمیدانم چرا ایشان را بازداشت کردند ایشان غیر از نوشتن کاری نمی کردند و به شدت نگران وضعیت شان هستیم و تا زمانی که خود آقای سحرخیز زنگ بزنند و یا ما ایشان را ببینیم نمی توانیم در مورد وضعیت ایشان حرفی بزنیم.

سحرخیز و اسلحه قلم
از سوی دیگر مهدی سحرخیز، پسر عیسی سحرخیز در نامه ای سرگشاده خطاب به محمود احمدی نژاد با بیان اینکه «اگر پدرم را می شناختی از او صداقت می آموختی» از او پرسیده: آیا می دانی که هنگامی که پدرم از جنگ بازگشت تفنگش را بر زمین گذاشت و قلم به دست گرفت تا پیام این انقلاب را به آنها که نمی دانستند برساند. به نسل من که در انقلاب غایب بود و از جنگ تنها غیبتهای طولانی بزرگ خانه را احساس می کرد. قلم به دست گرفت تا این انقلاب در مسیر مورد نظر مردم و رهبرش حرکت کند.
مهدی سحرخیز در این نامه با اشاره به سوابق پدرش و با بیان اینکه «دست به قلم برده ام تا پدرم را به تو بشناسانم» خطاب به احمدی نژاد نوشته است: پدرم مدافع اسلام محمدی است اما تو مدافع مقام خودت هستی . او عمری است که تلاش می کند تا از جمهوریت نظام دفاع کند. او می خواهد تا دنیا بداند که در ایران رأی مردم مقدس است. آنقدر مقدس و ارزشمند که می بایستی در صورت لزوم برای آن جان داد. او تلاش می کند تا در ایران مردم سالاری دینی حکم فرما باشد اما تو و همدستانت زحمات مردم و از خود گذشتگی هایشان را فدای منافع دنیوی خود می کنید.
در این نامه آمده است: بعد از سالها توانستم آن هاله ی معروف تو را ببینم. اما برخلاف گفته ی تو آن هاله ای از نور نبود بلکه هاله ای بود پر از دروغ، ریا، تهمت، نا عدالتی و عوام فریبی. می دانم که هنگامی که در برابر آینه می ایستی بر خود می بالی اما یقین دارم که حتی آینه نیز از تو بیزار است.
پسر سحرخیز در پایان نامه با تاکید بر اینکه «همانطور که تاریخ در مورد اسلاف ما قضاوت کرد در مورد پدرم و تو نیز قضاوت خواهد کرد» خطاب به احمدی نژاد نوشته است: خوشبختانه دست سانسورگر و سرکوبگر تو دیگر توانایی پنهان حقیقت را نخواهد داشت و تو را به اسم کسی خواهند شناخت که برای حفظ مقامش مردم را فریفت و انقلابیونی مثل ابطحی، تاج زاده، میردامادی و بسیاری دیگر را قربانی کرد. این را بدان که این مقام برای تو احترامی نخواهد آورد.
گفتنی است شنبه هفته گذشته ، 30 خرداد ماه نیز از دفتر سعید مرتضوی، دادستان تهران با سحرخیز تماس گرفته و از او خواسته بودند روز بعد خود را به دادستانی معرفی کند اما این روزنامه نگار که در مسافرت به سر می برد تاکید کرده بود که تا چند روز آینده خارج از تهران است و نمی تواند به دادستانی مراجعه کند.
عیسی سحرخیز از سرشناس ترین روزنامه نگاران منتقد دولت و مدیرمسوول روزنامه توقیف شده اخبار اقتصادی و ماهنامه توقیف شده آفتاب است.
سحرخیز که مدتی در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، مدیر کل مطبوعات وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی بود از بنیان گذاران انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ایران است.
عیسی سحرخیز که در سال 1383 نماینده مدیران مسوول جراید در هیات نظارت بر مطبوعات بود، در نشست هفتگی این هیات بر سر مطلب یکی از مجلات هفتگی درباره روابط دختران و پسران با غلامحسین محسنی اژه ای که رئیس دادگاه ویژه روحانیت و نماینده قوه قضائیه در هیات نظارت بر مطبوعات بود درگیر شد و محسنی اژه ای در اقدامی شگفت انگیز اقدام به پرتاب قندان به سوی او و سپس گاز گرفتن شانه سحرخیز نمود. محسنی اژه ای اکنون وزیر
اطلاعات دولت احمدی نژاد است و هرگز به شکایت سحرخیز از او رسیدگی نشد